پارچه ای که بدان روی را پاک کنند، دستمال و ابزاری وبشگیر، (ناظم الاطباء)، مندیل، دستمال، (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف)، پارچه ای که بدان روی را از غبارو جز آن پاک کنند، (آنندراج)، دستمال، دستمال بزرگ:سری که درد نمی کند رومال چرا باید بست، در لهجۀ مردم چهار محال و پاکستان، دستمال، (یادداشت مؤلف)، - رومال سیاه، چون پردۀ مشکین و پردۀ نیلوفری که بستن آن بر چشم آشوب گرفته معمول است، (آنندراج) : بست رومال سیه بر چشم آن آرام جان گشت آهویی درون خیمۀ لیلی نهان، صائب (از آنندراج)، ، چارقد، (یادداشت مؤلف)، دستار، (لغت محلی شوشتر، نوعی از کبوتر، امردباز، (ناظم الاطباء)