معنی روس روس (رَ) انه لروس سوء، یعنی بد مرد است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، عیبی که در کراع (پایچۀ گاو و گوسفند) باشد. (از اقرب الموارد). عیب. (از المنجد) ، در شاهنامه عبدالقادر بغدادی بمعنی فریاد آمده است. (از فرهنگ شاهنامه) لغت نامه دهخدا