معنی روزکوری روزکوری ضعف و نابینایی در روز، خفش، جهر: چو شمع اگر بفروزد عدوت را سر کار ز روزکوری در کار سر کند همه تن، سوزنی، بزیبقی مقنع به احمقی کیال بروزکوری صباح و شبروی جناب، خاقانی، و رجوع به روزکور شود لغت نامه دهخدا