جستن. (منتهی الارب). طلب کردن. (از اقرب الموارد). ریاد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، آب و علف جستن. (منتهی الارب) (آنندراج). راد اهله مرعی او منزلا،برای اهل خود چراگاه و منزل جستجو کرد. (از اقرب الموارد) ، شدآمد کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). صاحب معجم متن اللغه و اقرب الموارد این معنی را در ذیل رودان آورده و چنین معنی کرده اند: آمدن ورفتن بدون اطمینان. رادت المراءه روداً، بسیار رفت وآمد کرد زن به خانه همسایگان. (از اقرب الموارد). در یک جای آرام نگرفتن زن و گشتن وی در خانه های همسایگان. (از معجم متن اللغه). رودان. (از معجم متن اللغه) (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، سبک وزیدن باد. (از اقرب الموارد). بجنبش آمدن و نسیم وار وزیدن باد. (از معجم متن اللغه). رودان. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه). رود. (معجم متن اللغه)