معنی رو
- رو
- روینده، اسم فاعل از روییدن در صورتی که با لفظ دیگر مرکب شود مثل خودرو، (فرهنگ نظام)،
- خودرو، درخت یا گیاهی که بدون تربیت باغبان رسته باشد، درخت و علفی که بطبیعت خود بردمیده باشد،
،
فعل امر از مصدر روییدن که در تکلم به اضافۀ حرف با (برو) استعمال میشود، (فرهنگ نظام)
