جدول جو
جدول جو

معنی رنو

رنو
(تَ زِ ءَ)
پیوسته نگریستن. (تاج المصادر بیهقی). پیوسته بسکون چشم نگریستن. (منتهی الارب). ادامه دادن نظر را به سوی کسی بسکون چشم. (از اقرب الموارد). رنا. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، لهو و لعب با شغل دل و شغل بینایی و غلبۀ هوی. (از منتهی الارب). طرب کردن با اشتغال دل و چشم و غلبۀ هوی. (از اقرب الموارد) ، شادمان گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) ، رنو از چیزی، تغافل از آن چیز. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا