جدول جو
جدول جو

معنی رنگارنگ

رنگارنگ
(رَ رَ)
مختلف الالوان و گوناگون. (ناظم الاطباء). به الوان مختلف. برنگهای گوناگون. رنگ برنگ. بچندرنگ مختلف. به الوان. با رنگهای بسیار:
آن پر از لاله های رنگارنگ
وین پر از میوه های گوناگون.
سعدی (گلستان).
- رنگارنگ کردن، رنگ کردن به الوان گوناگون. برقشه. (دهار).
- رنگارنگ گردانیدن، تلمیع. (دهار)
لغت نامه دهخدا