رنجیدگی. آزردگی: دل گسسته داری از بانگ بلند رنجگی باشدت و آزار و گزند. رودکی. ، ماندگی. کوفتگی: بیاسود و از رنجگی دور شد وز آنجا به شهر فغنسور شد. اسدی. ، بیماری. رنجوری: افضل الدین ابوحامد احمد الکرمانی گوید که مرا رنجگی بود و در خدمت رکاب نتوانستم بود و مقام متعذر شد با رنجوری... سی روز بر فراش بماندم. (تاریخ سلاجقۀ کرمان)