معنی رمه
- رمه (رُمْ مَ)
- هر چیز پوسیده. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، پیشانی. (منتهی الارب) ، همگی. (ناظم الاطباء). جملگی: اعطاه الشی ٔ برمه، ای بجمله. (از متن اللغه) ، سائر. و الاصل ان رجلاً دفع الی آخر بعیراً بحبل فی عنقه فقیل لکل من دفع شیئاً بجملته أعطاه برمته. (از منتهی الارب). سایر. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
