معنی رکز - لغت نامه دهخدا
معنی رکز
- رکز
(تَلَ لُ) - برزمین زدن نیزه را و سپوختن در آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نیزه در زمین فروبردن. (دهار). نیزه فروبردن. (تاج المصادر بیهقی) (ازاقرب الموارد) ، برجستن رگ و پریدن آن. (منتهی الارب) (آنندراج). اختلاج، پریدن رگ. (ناظم الاطباء) ، ثابت کردن. بپای کردن. (فرهنگ فارسی معین) (از اقرب الموارد) ، صاحب رکاز شدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا