جدول جو
جدول جو

معنی رک

رک
(رَ)
ریشه رکیدن که صورتی یا تصحیفی است از زکیدن و ژکیدن. رجوع به ژکیدن و زکیدن شود، رسته و صف کشیده. (از برهان) (ناظم الاطباء). راسته و صف کشیده چه اگر گویند فلان چند رک شد، یعنی چند صف شد. (لغت محلی شوشتر). اما در این معنی مصحف رگ است به معنی رج و رده. رجوع به رگ و رده شود.
- رک نزدن، قادر نبودن بر ایستادن از ضعف یا از خوف که طاری شده: فلانی رک نمیزند. (از لغت محلی شوشتر)
لغت نامه دهخدا