کسی که وصله می کند. (ناظم الاطباء). آنکه رقعه زند. آنکه پینه دوزد. (از فرهنگ فارسی معین) ، کسی که می نویسد. (از ناظم الاطباء). آنکه نویسد. رقعه نویس. (فرهنگ فارسی معین) ، گول. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مرد احمق و بی عقل. (ناظم الاطباء) ، آسمان اول یا سایر آسمانها. ج، ارقعه. حدیث: من فوق سبعه ارقعه، فجیی ٔ به علی لفظ التذکیر کأنه ذهب به الی معنی السقف. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آسمان عموماً یا آسمان اول در عرف متقدمین. (از المنجد). آسمان دنیا. (یادداشت مؤلف). آسمان دنیا یا آسمان ج، ارقعه. (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء) (دهار). آسمان یا آسمان اول و در حدیث است: ’لقد حکمت بحکم اﷲ من فوق سبعه ارقعه’. و هی السموات لأن کل طبق رقیع للاّخر. ج، ارقعه. (از اقرب الموارد)