جدول جو
جدول جو

معنی رغب

رغب
(اِ تِ)
خواهانی نمودن چیزی را:رغب فیه. (از منتهی الارب). خواهانی کردن در چیزی. (دهار). اراده کردن و خواهانی نمودن در چیزی. (از ناظم الاطباء). رغبت کردن در چیزی. (مصادر زوزنی). رغب. رغبه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به مصادرمذکور شود، اعراض کردن از چیزی و نخواستن آن را و ترک آن، رغب عنه. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رغبت بگردانیدن از چیزی. (مصادر زوزنی)
زاری نمودن بسوی کسی یا آن سؤال است به خواری و مذلت، رغب الیه. (منتهی الارب). زاری نمودن بسوی کسی و به خضوع و خشوع خواستن چیزی را، رغب الیه. (ناظم الاطباء) ، مزیت نهادن خود را بر چیزی: رغب بنفسه عنه. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا