جدول جو
جدول جو

معنی رعاع

رعاع
(رَ)
مردم پست و فرومایه و غوغا. یکی آن رعاعه است و گفته اند از لفظ خود واحد ندارد. (از اقرب الموارد). مردم ناکس و سفله که علو همت در او نبود. (ازبحر الجواهر). مردم نودیدۀ فرومایۀ ناکس. (منتهی الارب) (آنندراج). بددل و سفله. (مهذب الاسماء). مردم پست. فرومایگان. (فرهنگ فارسی معین). یکی رعاعه. غوغا. سقاط. اخلاط مردم. مردم ناکس و فرومایه. رذل. دنی. (یادداشت مؤلف) : همج رعاع، مردم ناکس و فرومایه و بی اراده. غوغا. (یادداشت مؤلف). ابوالقسم بدین سخن التفات ننمود و به غلبۀ رعاع و کثرت اتباع مغرور گشت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 161)
لغت نامه دهخدا