رعاه. جمع واژۀ راعی. نگهبان. (غیاث اللغات) (آنندراج). نگهدارندگان. حارسان. (فرهنگ فارسی معین) ، جمع واژۀ راعی. چرانندگان. چوپانان. (فرهنگ فارسی معین). شبانان. (یادداشت مؤلف) : هر زمان بدتر شود حال رمه چون بود از گرسنه گرگان رعات. ناصرخسرو. ، مجازاً به معنی حاکمان و سلاطین و این جمعراعی است. (غیاث اللغات) (آنندراج). والیان. امیران. شاهان. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به راعی و رعاه شود