جدول جو
جدول جو

معنی رضی

رضی
(رَ ضی ی)
خشنود. (غیاث اللغات) (یادداشت مؤلف) (از متن اللغه). خشنود. ج، ارضیاء، رضاه. (آنندراج) (از منتهی الارب). مرد خشنود. (از فرهنگ فارسی معین). مرد خشنود. ج، ارضیه. (ناظم الاطباء) ، ضامن. (متن اللغه). ضامن. پایندان. ج، ارضیاء. (یادداشت مؤلف). ضامن. چنین است در نسخ و همانطور است در تکمله ولی در نسخ التهذیب ’ضامر’ آمده است. (از تاج العروس، ذیل مادۀ رضو) ، ضامر. (اقرب الموارد) (از تاج العروس) ، محب. (اقرب الموارد) (متن اللغه)
لغت نامه دهخدا