دهی از دهستان بخش رامیان شهرستان گرگان. سکنۀ آن 8320 تن. آب آن از چشمه سار. محصول عمده آنجا غلات و ارزن. صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان بخش رامیان شهرستان گرگان. سکنۀ آن 8320 تن. آب آن از چشمه سار. محصول عمده آنجا غلات و ارزن. صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
سیدرضی. محمد بن ابی احمد حسین طاهر بن موسی بن محمد بن موسی بن ابراهیم مجاب بن امام موسی بن جعفر صادق (ع) ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به رضی و معروف به سیدرضی و ذوالحسبین و شریف و شریف رضی، از بزرگان علمای شیعه برادر سیدمرتضی علم الهدی و درعلم و اخلاق و تقوی بی نظیر بود. ابن خلکان و ثعالبی وی را به فضل و فضیلت ستوده اند. از مناعت نفس او همین بس که صله های بیشمار پادشاهان آل بویه را نپذیرفت و وقتی که همه قرآن را در دورۀ تحصیل حفظ کرد استادش شیخ ابواسحاق طبری فقیه مالکی یک خانه بدو بخشید ازقبول آن نیز سرباز زد وی از ده سالگی به شعر گفتن پرداخت و اشعار زیر حاکی از علو همت و عزت نفس اوست: اشتر العز بما بیع فما العز یغال بالقصار الصفر و البیض او السمر العوانی لیس بالمغبون عقلا مشتری عزّ بمال انما یدخر المال لحاجات الرجال والفتی من جعل الاموال اثمان المعالی. سیدرضی نحو را در کمتر از ده سالگی از ابن السیرافی نحوی فراگرفت. او را تألیفات عدیده ای است که از آن جمله است: 1- اخبار قضاه بغداد. 2- انتخاب یا منتخب شعر ابن الحجاج. 3- انشراح الصدر در منتخبات اشعار. 4- تعلیق الایضاح که حاشیه ای بر ایضاح ابوعلی فارسی است. 5- تعلیق خلاف الفقها. 6- تفسیرالقرآن. 7- تلخیص البیان عن مجازات القرآن. 8- حقایق التنزیل یا متشابه القرآن یا معانی القرآن که برخی آن را همان تفسیرالقرآن فقرۀ 6 دانند. 9- دیوان شعر، که در مصر و بیروت و بمبئی چاپ شده است. 10- الرسائل، یامادام بینه و بین ابی اسحاق الصابی در سه مجلد. 11-الزیادات فی شعر ابی تمام. 12- مجازات الحدیث، یا مجازات الاّثار یا مجازات النبویه. 13- مجازات القرآن یا تلخیص البیان. 14- نهج البلاغه، که نسبت تألیف آن به برادر سیدرضی (سیدمرتضی) اشتباه است. چه علاوه بر ذکر علمای فریقین خود سید نیز در مجازات النبویه و حقایق التأویل بدان تصریح کرده است و اینکه برخی از علمای سنت پاره ای از کلام نهج البلاغه را از علمای شیعه و برخی از خود سیدرضی می دانند بدون دلیل و مغرضانه و ناصواب است. چه، اولاً: نجاشی متوفای 450 هجری قمری و معاصر سید، در رجال خود صریحاً تألیف آن را به سیدرضی نسبت داده. ثانیاً: عدالت و تقوا و امانت سید مانع از نسبت کذب به حضرت علی است. ثالثاً: قسمتی از مطالب این کتاب در کتاب کافی کلینی که سی سال پیش از ولادت سیدرضی وفات نمود منقول است. رابعاً: بعضی از مطالب آن در کتاب ارشاد مفید که استاد خود سیدرضی است آمده. خامساً: ابن ابی الحدید پس از نقد و بحث مفصل گفته است همه آن از حضرت علی (ع) است حتی خطبۀ شقشقیه. چه مدت درازی پیش از تولد سید که پدرش نیز وجود نداشته درکتب بعضی از علمای فریقین مندرج می باشد. ولادت سید در سال 359 ه. ق و مرگ او روز یکشنبه ششم محرم یا صفر 406 هجری قمری و بقول بعضی 404 هجری قمری در بغداد اتفاق افتاد و جنازه اش را در خانه خود در محلۀ کرخ بغداد به خاک سپردند. ولی برادرش سیدمرتضی تاب دیدن جنازه برادر را نیاورد و به کاظمین رفت و وزیر اعظم فخرالملک و سایر وزراء در تشییع و تدفین او شرکت کردند. (از ریحانه الادب ج 2). رجوع به فرهنگ اعلام دکتر معین و حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 307 و اعلام زرکلی و الاعلام المنجد شود
سیدرضی. محمد بن ابی احمد حسین طاهر بن موسی بن محمد بن موسی بن ابراهیم مجاب بن امام موسی بن جعفر صادق (ع) ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به رضی و معروف به سیدرضی و ذوالحسبین و شریف و شریف رضی، از بزرگان علمای شیعه برادر سیدمرتضی علم الهدی و درعلم و اخلاق و تقوی بی نظیر بود. ابن خلکان و ثعالبی وی را به فضل و فضیلت ستوده اند. از مناعت نفس او همین بس که صله های بیشمار پادشاهان آل بویه را نپذیرفت و وقتی که همه قرآن را در دورۀ تحصیل حفظ کرد استادش شیخ ابواسحاق طبری فقیه مالکی یک خانه بدو بخشید ازقبول آن نیز سرباز زد وی از ده سالگی به شعر گفتن پرداخت و اشعار زیر حاکی از علو همت و عزت نفس اوست: اشتر العز بما بیع فما العز یغال بالقصار الصفر و البیض او السمر العوانی لیس بالمغبون عقلا مشتری عزّ بمال انما یدخر المال لحاجات الرجال والفتی من جعل الاموال اثمان المعالی. سیدرضی نحو را در کمتر از ده سالگی از ابن السیرافی نحوی فراگرفت. او را تألیفات عدیده ای است که از آن جمله است: 1- اخبار قضاه بغداد. 2- انتخاب یا منتخب شعر ابن الحجاج. 3- انشراح الصدر در منتخبات اشعار. 4- تعلیق الایضاح که حاشیه ای بر ایضاح ابوعلی فارسی است. 5- تعلیق خلاف الفقها. 6- تفسیرالقرآن. 7- تلخیص البیان عن مجازات القرآن. 8- حقایق التنزیل یا متشابه القرآن یا معانی القرآن که برخی آن را همان تفسیرالقرآن فقرۀ 6 دانند. 9- دیوان شعر، که در مصر و بیروت و بمبئی چاپ شده است. 10- الرسائل، یامادام بینه و بین ابی اسحاق الصابی در سه مجلد. 11-الزیادات فی شعر ابی تمام. 12- مجازات الحدیث، یا مجازات الاَّثار یا مجازات النبویه. 13- مجازات القرآن یا تلخیص البیان. 14- نهج البلاغه، که نسبت تألیف آن به برادر سیدرضی (سیدمرتضی) اشتباه است. چه علاوه بر ذکر علمای فریقین خود سید نیز در مجازات النبویه و حقایق التأویل بدان تصریح کرده است و اینکه برخی از علمای سنت پاره ای از کلام نهج البلاغه را از علمای شیعه و برخی از خود سیدرضی می دانند بدون دلیل و مغرضانه و ناصواب است. چه، اولاً: نجاشی متوفای 450 هجری قمری و معاصر سید، در رجال خود صریحاً تألیف آن را به سیدرضی نسبت داده. ثانیاً: عدالت و تقوا و امانت سید مانع از نسبت کذب به حضرت علی است. ثالثاً: قسمتی از مطالب این کتاب در کتاب کافی کلینی که سی سال پیش از ولادت سیدرضی وفات نمود منقول است. رابعاً: بعضی از مطالب آن در کتاب ارشاد مفید که استاد خود سیدرضی است آمده. خامساً: ابن ابی الحدید پس از نقد و بحث مفصل گفته است همه آن از حضرت علی (ع) است حتی خطبۀ شقشقیه. چه مدت درازی پیش از تولد سید که پدرش نیز وجود نداشته درکتب بعضی از علمای فریقین مندرج می باشد. ولادت سید در سال 359 هَ. ق و مرگ او روز یکشنبه ششم محرم یا صفر 406 هجری قمری و بقول بعضی 404 هجری قمری در بغداد اتفاق افتاد و جنازه اش را در خانه خود در محلۀ کرخ بغداد به خاک سپردند. ولی برادرش سیدمرتضی تاب دیدن جنازه برادر را نیاورد و به کاظمین رفت و وزیر اعظم فخرالملک و سایر وزراء در تشییع و تدفین او شرکت کردند. (از ریحانه الادب ج 2). رجوع به فرهنگ اعلام دکتر معین و حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 307 و اعلام زرکلی و الاعلام المنجد شود
طفل شیرخواره. (آنندراج). راضع. شیرخوار. شیرخواره. (یادداشت مؤلف). کودک شیرخواره. ج، رضعاء. (مهذب الاسماء). شیرخوار. (غیاث اللغات). شیرخواره. (دهار) (منتهی الارب) : افاضل و اماثل جهان رضیع احسان و ربیب انعام ایشان شده. (ترجمه تاریخ یمینی ص 276). دایۀ جود ترا گفتم که را خواهی رضیع گفت باری آز را کش نیست امید فطام. کمال الدین اسماعیل. و هر کس را که در خدمت و مصاحبت ایشان بود از شریف تا وضیع و مسن و رضیع همچنین. (جهانگشای جوینی). گفت احمدرا رضیعم معتمد پس بیاوردم که بسپارم به جد. مولوی. فرّ جوانی گرفت طفل رضیع بهار لب ز لبن بازشست شکوفۀ شیرخوار. میرزا نعیم سدهی. ، همشیر. (منتهی الارب). دو طفل که از یک دایه شیر خورده باشند هر یکی مر دیگری را رضیع باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج). برادر شیری: همشیره، یعنی برادر یا خواهر از شیر. (یادداشت مؤلف). برادر شیرخواره. (دهار). برادر همشیر. (فرهنگ فارسی معین) ، بخیل و ناکس. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
طفل شیرخواره. (آنندراج). راضع. شیرخوار. شیرخواره. (یادداشت مؤلف). کودک شیرخواره. ج، رُضَعاء. (مهذب الاسماء). شیرخوار. (غیاث اللغات). شیرخواره. (دهار) (منتهی الارب) : افاضل و اماثل جهان رضیع احسان و ربیب انعام ایشان شده. (ترجمه تاریخ یمینی ص 276). دایۀ جود ترا گفتم که را خواهی رضیع گفت باری آز را کش نیست امید فطام. کمال الدین اسماعیل. و هر کس را که در خدمت و مصاحبت ایشان بود از شریف تا وضیع و مسن و رضیع همچنین. (جهانگشای جوینی). گفت احمدرا رضیعم معتمد پس بیاوردم که بسپارم به جد. مولوی. فرّ جوانی گرفت طفل رضیع بهار لب ز لبن بازشست شکوفۀ شیرخوار. میرزا نعیم سدهی. ، همشیر. (منتهی الارب). دو طفل که از یک دایه شیر خورده باشند هر یکی مر دیگری را رضیع باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج). برادر شیری: همشیره، یعنی برادر یا خواهر از شیر. (یادداشت مؤلف). برادر شیرخواره. (دهار). برادر همشیر. (فرهنگ فارسی معین) ، بخیل و ناکس. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
خشنودی کردن پس از جهد. (تاج المصادر بیهقی). خشنود شدن. (زوزنی). خشنود کردن. (آنندراج). خواستن خشنودی کسی را و خشنود کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خواستن رضای کسی را. (از المنجد) (از اقرب الموارد). و در اساس: ’ترضّیته بمال’، اذا طلبت رضاه بجهد منک. (اقرب الموارد)
خشنودی کردن پس از جهد. (تاج المصادر بیهقی). خشنود شدن. (زوزنی). خشنود کردن. (آنندراج). خواستن خشنودی کسی را و خشنود کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خواستن رضای کسی را. (از المنجد) (از اقرب الموارد). و در اساس: ’ترضَّیته بمال’، اذا طلبت رضاه بجهد منک. (اقرب الموارد)
سلطان آباد، دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت. 25هزارگزی خاوری سبزواران. کنار رود خانه هلیل. جلگه. گرمسیر مالاریایی. سکنه 98 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، برنج. شغل اهالی زراعت. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
سلطان آباد، دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت. 25هزارگزی خاوری سبزواران. کنار رود خانه هلیل. جلگه. گرمسیر مالاریایی. سکنه 98 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، برنج. شغل اهالی زراعت. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)