رصدگاه. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف) : زانو کنم رصدگه و در بیعجان جان صد کاروان درد معین درآورم. خاقانی. - رصدگه خاکی، کنایه از دنیا. (یادداشت مؤلف) (آنندراج) (برهان) : درین رصدگه خاکی چه خاک می بیزی نه کودکی نه مقامر ز خاک چیست ترا. خاقانی. - ، قالب و جسدآدمی را نیز گویند. (آنندراج) (برهان). و رجوع به رصدگاه شود