معنی رسش رسش (رَ سِ) رسیدن. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف). رسایی و رسیدن. (آنندراج) : نتوان بتو رسیدن جانا همی در آفتاب وماه رسش کی توان. مسعودسعد. ، ورود و رسیدگی، اتفاق و عارضه، سرگذشت. (ناظم الاطباء). معانی اخیر در متون دیگر دیده نشد لغت نامه دهخدا