رسیدن. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف). رسایی و رسیدن. (آنندراج) : نتوان بتو رسیدن جانا همی در آفتاب وماه رسش کی توان. مسعودسعد. ، ورود و رسیدگی، اتفاق و عارضه، سرگذشت. (ناظم الاطباء). معانی اخیر در متون دیگر دیده نشد
رسیدن. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف). رسایی و رسیدن. (آنندراج) : نتوان بتو رسیدن جانا همی در آفتاب وماه رسش کی توان. مسعودسعد. ، ورود و رسیدگی، اتفاق و عارضه، سرگذشت. (ناظم الاطباء). معانی اخیر در متون دیگر دیده نشد
در صنعت سینما، اصطلاح راش (Rushes) یا دالی (Dailies) به نسخه های اولیه و خام فیلمبرداری روزانه اشاره دارد که قبل از انجام ویرایش های نهایی، به کارگردان و دیگر اعضای تیم تولید نمایش داده می شود. این نسخه ها معمولاً شامل تمامی صحنه ها و برداشت هایی هستند که در طول یک روز فیلمبرداری ضبط شده اند. بررسی راش ها به تیم تولید کمک می کند تا کیفیت صحنه های ضبط شده را ارزیابی کرده و تصمیمات لازم برای بازنگری، اصلاح یا ادامه فیلمبرداری را اتخاذ کنند. اهمیت راش ها در فرآیند تولید فیلم 1. ارزیابی کیفیت فیلمبرداری: - کارگردان و فیلمبردار می توانند با مشاهده راش ها، کیفیت صحنه ها از نظر نورپردازی، زاویه دوربین، بازیگری و دیگر جزئیات فنی را بررسی کنند. 2. تصمیم گیری درباره برداشت ها: - مشاهده راش ها به کارگردان این امکان را می دهد که تصمیم بگیرد کدام برداشت ها مناسب هستند و کدام ها نیاز به بازنگری و فیلمبرداری مجدد دارند. 3. هماهنگی و اصلاحات: - با دیدن راش ها، تیم تولید می تواند ناهماهنگی ها و اشکالات موجود را شناسایی و برای اصلاح آنها برنامه ریزی کند. 4. حفظ پیوستگی (Continuity): - بررسی روزانه راش ها به تیم تولید کمک می کند تا اطمینان حاصل کنند که پیوستگی و هماهنگی صحنه ها حفظ شده و خطاهای پیوستگی به حداقل رسیده است. فرآیند بررسی راش ها 1. نمایش روزانه: - راش ها معمولاً هر روز پس از پایان فیلمبرداری یا در آغاز روز بعد به نمایش گذاشته می شوند. این جلسات نمایش می توانند در مکان های مختلفی مانند استودیو، دفاتر تولید یا حتی در سایت فیلمبرداری برگزار شوند. 2. نکته برداری و تحلیل: - کارگردان، فیلمبردار و دیگر اعضای کلیدی تیم تولید، یادداشت برداری و تحلیل صحنه ها را انجام می دهند تا بازخوردهای لازم برای اصلاحات ارائه شود. 3. تصمیم گیری و برنامه ریزی: - پس از مشاهده و تحلیل راش ها، تصمیمات لازم برای بازنگری، فیلمبرداری مجدد یا ادامه فیلمبرداری اتخاذ می شود. ابزارها و فناوری ها - پروژکتورها و نمایشگرها: - برای نمایش راش ها از پروژکتورها یا نمایشگرهای بزرگ استفاده می شود تا تمامی جزئیات به خوبی قابل مشاهده باشند. - نرم افزارهای ویرایش: - در مراحل پیشرفته تر، نرم افزارهای ویرایش فیلم مورد استفاده قرار می گیرند تا تغییرات و اصلاحات مورد نیاز به سرعت اعمال شوند. تاثیرات راش ها بر کیفیت نهایی فیلم راش ها به عنوان یک ابزار کلیدی در فرآیند تولید فیلم، تاثیر زیادی بر کیفیت نهایی فیلم دارند. با امکان بررسی و ارزیابی مداوم صحنه ها، کارگردان و تیم تولید می توانند از بهبود و اصلاح مشکلات پیش از ورود به مراحل پایانی ویرایش اطمینان حاصل کنند. این فرآیند به بهبود کیفیت کلی فیلم و افزایش رضایت مخاطبان کمک می کند. نتیجه گیری راش ها بخش حیاتی از فرآیند تولید فیلم هستند که به تیم تولید اجازه می دهند تا کیفیت فیلمبرداری را ارزیابی کرده، مشکلات را شناسایی و اصلاحات لازم را انجام دهند. با بررسی روزانه راش ها، کارگردان و تیم تولید می توانند اطمینان حاصل کنند که فیلم نهایی به بهترین شکل ممکن ساخته شود و تجربه ای لذت بخش برای مخاطبان ایجاد کند.
در صنعت سینما، اصطلاح راش (Rushes) یا دالی (Dailies) به نسخه های اولیه و خام فیلمبرداری روزانه اشاره دارد که قبل از انجام ویرایش های نهایی، به کارگردان و دیگر اعضای تیم تولید نمایش داده می شود. این نسخه ها معمولاً شامل تمامی صحنه ها و برداشت هایی هستند که در طول یک روز فیلمبرداری ضبط شده اند. بررسی راش ها به تیم تولید کمک می کند تا کیفیت صحنه های ضبط شده را ارزیابی کرده و تصمیمات لازم برای بازنگری، اصلاح یا ادامه فیلمبرداری را اتخاذ کنند. اهمیت راش ها در فرآیند تولید فیلم 1. ارزیابی کیفیت فیلمبرداری: - کارگردان و فیلمبردار می توانند با مشاهده راش ها، کیفیت صحنه ها از نظر نورپردازی، زاویه دوربین، بازیگری و دیگر جزئیات فنی را بررسی کنند. 2. تصمیم گیری درباره برداشت ها: - مشاهده راش ها به کارگردان این امکان را می دهد که تصمیم بگیرد کدام برداشت ها مناسب هستند و کدام ها نیاز به بازنگری و فیلمبرداری مجدد دارند. 3. هماهنگی و اصلاحات: - با دیدن راش ها، تیم تولید می تواند ناهماهنگی ها و اشکالات موجود را شناسایی و برای اصلاح آنها برنامه ریزی کند. 4. حفظ پیوستگی (Continuity): - بررسی روزانه راش ها به تیم تولید کمک می کند تا اطمینان حاصل کنند که پیوستگی و هماهنگی صحنه ها حفظ شده و خطاهای پیوستگی به حداقل رسیده است. فرآیند بررسی راش ها 1. نمایش روزانه: - راش ها معمولاً هر روز پس از پایان فیلمبرداری یا در آغاز روز بعد به نمایش گذاشته می شوند. این جلسات نمایش می توانند در مکان های مختلفی مانند استودیو، دفاتر تولید یا حتی در سایت فیلمبرداری برگزار شوند. 2. نکته برداری و تحلیل: - کارگردان، فیلمبردار و دیگر اعضای کلیدی تیم تولید، یادداشت برداری و تحلیل صحنه ها را انجام می دهند تا بازخوردهای لازم برای اصلاحات ارائه شود. 3. تصمیم گیری و برنامه ریزی: - پس از مشاهده و تحلیل راش ها، تصمیمات لازم برای بازنگری، فیلمبرداری مجدد یا ادامه فیلمبرداری اتخاذ می شود. ابزارها و فناوری ها - پروژکتورها و نمایشگرها: - برای نمایش راش ها از پروژکتورها یا نمایشگرهای بزرگ استفاده می شود تا تمامی جزئیات به خوبی قابل مشاهده باشند. - نرم افزارهای ویرایش: - در مراحل پیشرفته تر، نرم افزارهای ویرایش فیلم مورد استفاده قرار می گیرند تا تغییرات و اصلاحات مورد نیاز به سرعت اعمال شوند. تاثیرات راش ها بر کیفیت نهایی فیلم راش ها به عنوان یک ابزار کلیدی در فرآیند تولید فیلم، تاثیر زیادی بر کیفیت نهایی فیلم دارند. با امکان بررسی و ارزیابی مداوم صحنه ها، کارگردان و تیم تولید می توانند از بهبود و اصلاح مشکلات پیش از ورود به مراحل پایانی ویرایش اطمینان حاصل کنند. این فرآیند به بهبود کیفیت کلی فیلم و افزایش رضایت مخاطبان کمک می کند. نتیجه گیری راش ها بخش حیاتی از فرآیند تولید فیلم هستند که به تیم تولید اجازه می دهند تا کیفیت فیلمبرداری را ارزیابی کرده، مشکلات را شناسایی و اصلاحات لازم را انجام دهند. با بررسی روزانه راش ها، کارگردان و تیم تولید می توانند اطمینان حاصل کنند که فیلم نهایی به بهترین شکل ممکن ساخته شود و تجربه ای لذت بخش برای مخاطبان ایجاد کند.
اسم مصدر از پرسیدن. عمل پرسیدن. سؤال. مسألت. مسأله. اقتراح. استفسار. پژوهش. استعلام. استخبار. استطلاع. تحقیق: بپرسش یکی پیش دستی کنیم از آن به که در جنگ سستی کنیم. فردوسی. وزآن پس زبان را بپاسخ گشاد همه پرسش موبدان کرد یاد. فردوسی. ببود آن شب و بامداد پگاه بپرسش بیامد بدرگاه شاه. فردوسی. چو گردن به اندیشه زیر آوری ز هستی مکن پرسش و داوری. فردوسی. بفرمود تا رفت شاپور پیش بپرسش گرفتش ز اندازه بیش. فردوسی. نشستند با شاه گردان به خوان بپرسش گرفتند هردو جوان به آواز گفتند کای سرفراز نماند غم و شادمانی دراز. فردوسی. بپرسش گرفتند کای شیر مرد چه جوئی بدین شب بدشت نبرد. فردوسی. بپرسش گرفتی (اردشیر) همه راز اوی ز نیک و بد و نام و آواز اوی ز داد و ز بیداد وز کشورش ز آئین و از شاه و از لشکرش. فردوسی. که آنرا که خواهد کند شوربخت یکی بی هنر برنشاند به تخت برین پرسش و جنبش و رای نیست که با داد اوبنده را پای نیست. فردوسی. چو پردخت از آن هر دو پرسش گرفت که هرجا که دانید چیزی شگفت. فردوسی. سکندر سبک پرسش اندر گرفت که ایدر چه دانید چیزی شگفت. فردوسی. ، تفقّد. دلجوئی: یکی نامه بنوشت نزدیک شاه پر از لابه و پرسش نیکخواه. فردوسی. چو دیدم من این خوبچهر ترا همین پرسش گرم و مهر ترا. فردوسی. درود جهان آفرین بر تو باد که کردی به پرسش دل بنده شاد. فردوسی. و از ملک پرسش و تقرّب تمام یافت. (کلیله و دمنه). حضرت خواجۀما اگر به منزل درویشی می رفتند جمیع فرزندان و متعلقان و خادمان او را پرسش می کردند و خاطر هریک را بنوعی درمی یافتند. (انیس الطالبین بخاری)، احوالپرسی. حال پژوهی. پژوهش حال. سؤال از سلامت حال: ابا زاری و ناله و درد و غم رسیده بزرگان و رستم بهم بپرسش گرفتند مر یکدگر به درد سیاوش پراز خون جگر. فردوسی. دو پرخاشجو با یکی نیکخوی گرفتند پرسش نه بر آرزوی. فردوسی. آن وقت پیغام آوردند از امیر و پس به پرسش خود امیر آمد و وی به اشاره خدمت کرد خفته. (تاریخ بیهقی). بدو گفت شبگیر چون دخترم به آئین پرسش بیامد برم. اسدی. آن ملیحان که طبیبان دلند سوی رنجوران بپرسش مایلند ور حذر از ننگ و از نامی کنند چاره ای سازند و پیغامی کنند. مولوی. جز حادثه هرگز طلبم کس نکند یک پرسش گرم جز تبم کس نکند. تا یکی از خطبای آن اقلیم که با وی عداوتی نهانی داشت باری به پرسش آمده بودش. (گلستان)، مؤاخذه. گرفت. بازخواست: هنوز آن سپهبد زمادر نزاد بیامد گه پرسش و سرد باد. فردوسی. گر نبود پرسش رستی ولیک گرت بپرسند چه داری جواب. ناصرخسرو. - بپرسش، پرسان پرسان: چو آگاهی آمد بهر مهتری که بد مرزبان بر سر کشوری که خسرو بیازرد از شهریار برفته ست با خوارمایه سوار به پرسش برفتند گردنکشان بجائی که بود از گرامی نشان. فردوسی. - بپرسش آمدن، به عیادت آمدن. عیادت کردن. - بپرسش رفتن، به عیادت رفتن. عیادت کردن. عیادت. - بپرسش گرفتن، پرسش گرفتن، پرسش اندرگرفتن، استفسار کردن. پژوهش کردن. تحقیق کردن. پژوهش حال کردن. احوالپرسی کردن. - پرسش بیمار، عیادت. - پرسش کردن، سؤال کردن. مسألت کردن: بدین اندر آئیم و پرسش کنیم همه آذران را پرستش کنیم. فردوسی. چنین داد پاسخ که پرسش مکن مگوی این زمان هیچ با من سخن. فردوسی. - امثال: نیکی وپرسش ؟، نظیر: در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست. حافظ
اسم مصدر از پرسیدن. عمل پرسیدن. سؤال. مسألت. مَسألَه. اقتراح. استفسار. پژوهش. استعلام. استخبار. استطلاع. تحقیق: بپرسش یکی پیش دستی کنیم از آن به که در جنگ سستی کنیم. فردوسی. وزآن پس زبان را بپاسخ گشاد همه پرسش موبدان کرد یاد. فردوسی. ببود آن شب و بامداد پگاه بپرسش بیامد بدرگاه شاه. فردوسی. چو گردن به اندیشه زیر آوری ز هستی مکن پرسش و داوری. فردوسی. بفرمود تا رفت شاپور پیش بپرسش گرفتش ز اندازه بیش. فردوسی. نشستند با شاه گردان به خوان بپرسش گرفتند هردو جوان به آواز گفتند کای سرفراز نماند غم و شادمانی دراز. فردوسی. بپرسش گرفتند کای شیر مرد چه جوئی بدین شب بدشت نبرد. فردوسی. بپرسش گرفتی (اردشیر) همه راز اوی ز نیک و بد و نام و آواز اوی ز داد و ز بیداد وز کشورش ز آئین و از شاه و از لشکرش. فردوسی. که آنرا که خواهد کند شوربخت یکی بی هنر برنشاند به تخت برین پرسش و جنبش و رای نیست که با داد اوبنده را پای نیست. فردوسی. چو پردخت از آن هر دو پرسش گرفت که هرجا که دانید چیزی شگفت. فردوسی. سکندر سبک پرسش اندر گرفت که ایدر چه دانید چیزی شگفت. فردوسی. ، تفقّد. دلجوئی: یکی نامه بنوشت نزدیک شاه پر از لابه و پرسش نیکخواه. فردوسی. چو دیدم من این خوبچهر ترا همین پرسش گرم و مهر ترا. فردوسی. درود جهان آفرین بر تو باد که کردی به پرسش دل بنده شاد. فردوسی. و از ملک پرسش و تقرّب تمام یافت. (کلیله و دمنه). حضرت خواجۀما اگر به منزل درویشی می رفتند جمیع فرزندان و متعلقان و خادمان او را پرسش می کردند و خاطر هریک را بنوعی درمی یافتند. (انیس الطالبین بخاری)، احوالپرسی. حال پژوهی. پژوهش حال. سؤال از سلامت حال: ابا زاری و ناله و درد و غم رسیده بزرگان و رستم بهم بپرسش گرفتند مر یکدگر به درد سیاوش پراز خون جگر. فردوسی. دو پرخاشجو با یکی نیکخوی گرفتند پرسش نه بر آرزوی. فردوسی. آن وقت پیغام آوردند از امیر و پس به پرسش خود امیر آمد و وی به اشاره خدمت کرد خفته. (تاریخ بیهقی). بدو گفت شبگیر چون دخترم به آئین پرسش بیامد برم. اسدی. آن ملیحان که طبیبان دلند سوی رنجوران بپرسش مایلند ور حذر از ننگ و از نامی کنند چاره ای سازند و پیغامی کنند. مولوی. جز حادثه هرگز طلبم کس نکند یک پرسش گرم جز تبم کس نکند. تا یکی از خطبای آن اقلیم که با وی عداوتی نهانی داشت باری به پرسش آمده بودش. (گلستان)، مؤاخذه. گرفت. بازخواست: هنوز آن سپهبد زمادر نزاد بیامد گه پرسش و سرد باد. فردوسی. گر نبود پرسش رستی ولیک گرت بپرسند چه داری جواب. ناصرخسرو. - بپرسش، پرسان پرسان: چو آگاهی آمد بهر مهتری که بد مرزبان بر سر کشوری که خسرو بیازرد از شهریار برفته ست با خوارمایه سوار به پرسش برفتند گردنکشان بجائی که بود از گرامی نشان. فردوسی. - بپرسش آمدن، به عیادت آمدن. عیادت کردن. - بپرسش رفتن، به عیادت رفتن. عیادت کردن. عیادت. - بپرسش گرفتن، پرسش گرفتن، پرسش اندرگرفتن، استفسار کردن. پژوهش کردن. تحقیق کردن. پژوهش حال کردن. احوالپرسی کردن. - پرسش بیمار، عیادت. - پرسش کردن، سؤال کردن. مسألت کردن: بدین اندر آئیم و پرسش کنیم همه آذران را پرستش کنیم. فردوسی. چنین داد پاسخ که پرسش مکن مگوی این زمان هیچ با من سخن. فردوسی. - امثال: نیکی وپرسش ؟، نظیر: در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست. حافظ
مچ دست، مچ پای، خرده گاه دست و پای ستور، خرداستخوان سست پایی در ستور پیوند گاه کف دست و پا بساق استخوانهای خرد مچ دست و پا. یا رسغ پا مچ پا. یا رسغ دست مچ دست، سستی و فروهشتگی دست و پای ستور
مچ دست، مچ پای، خرده گاه دست و پای ستور، خرداستخوان سست پایی در ستور پیوند گاه کف دست و پا بساق استخوانهای خرد مچ دست و پا. یا رسغ پا مچ پا. یا رسغ دست مچ دست، سستی و فروهشتگی دست و پای ستور
مقنعه ایست به طول سه گز. گیاهی است از تیره سوسنیها که دارای گلهای زینتی است و چون دارای ساقه زیر زمینی ضخیم لعابدار است از کوبیده ریشه آن به عنوان چسب استفاده میکنند. این گیاه به طور خودرو و در اکثر نقاط و همچنین ایران میروید اشراس اشراش، درختی است زینتی از تیره سماقیان که جزو گونه های زیتون (سنجد تلخ) میباشد. این درخت از خارج وارد ایران شده و در جنوب ایران (بندر عباس و چاه بهار) کشت می شود. اصل آن از هندوستان و هندو چین است چیش، بد کار بد عمل، حقیر فرومایه
مقنعه ایست به طول سه گز. گیاهی است از تیره سوسنیها که دارای گلهای زینتی است و چون دارای ساقه زیر زمینی ضخیم لعابدار است از کوبیده ریشه آن به عنوان چسب استفاده میکنند. این گیاه به طور خودرو و در اکثر نقاط و همچنین ایران میروید اشراس اشراش، درختی است زینتی از تیره سماقیان که جزو گونه های زیتون (سنجد تلخ) میباشد. این درخت از خارج وارد ایران شده و در جنوب ایران (بندر عباس و چاه بهار) کشت می شود. اصل آن از هندوستان و هندو چین است چیش، بد کار بد عمل، حقیر فرومایه