جدول جو
جدول جو

معنی رستن

رستن
(لَ زَ دَ)
رشتن. ریسیدن. (ناظم الاطباء). ریسیدن. (آنندراج) (فرهنگ سروری). در تداول عامۀ شوشتر رسّن گویند به معنی رشتن و به دوک پیچیدن. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف) :
بیاموخت شان رستن و تافتن
به تار اندرون پود را بافتن.
فردوسی.
، رندیدن. (لغت محلی شوشتر) ، ریسیدن. (فرهنگ رشیدی) ، بافتن، آهسته حرف زدن، مانند مگس صدا کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا