اکول و پرخور. (ناظم الاطباء) (برهان). اکال. (انجمن آرا) (آنندراج). حریص در خوردن. (فرهنگ خطی). پرخور. (فرهنگ نظام). اکول. گلوبنده بود یعنی رس. (از لغت فرس اسدی) : خواجه یکی غلامک رس دارد کز ناگوارد خانه چو تس دارد. منجیک. رادمردان همه با درگهش آموخته اند چون بز رس که بیاموزد با سبز گیاه. فرخی. وآنکه بر کس به خیره گردد رس عیش او گنده دان چو درگه کس. سنایی. هردری نیستم چو گربۀ رس شاید ار نیستم چو سگ ساجور. انوری. ، به معنی حریص نیز آمده. (انجمن آرا) (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری). حریص. (فرهنگ نظام) : ای رس بجز از بهر تو نگردد این خانه رنگین پررسانه. ناصرخسرو. در داد شاعران را لطفت ز خاص خویش رس کرد مجرمان را لطف تو بر گناه. سیدحسن غزنوی. ، مردم زرداندام. (از ناظم الاطباء) ، اخاذ. (آنندراج) (انجمن آرا)