به معنی رزد است. (از شعوری ج 2 ص 4). بسیارخوار. (ناظم الاطباء) (از لغت فرس اسدی) (فرهنگ جهانگیری) (برهان) (آنندراج). بسیارخواره. رزد. (از فرهنگ سروری). لغت رژد را آقای اقبال در وسط لغت نبرد و هم آورد آورده، از اینرو شاید اصل لغت هم ژرد با تقدیم ’ژ’ باشد. در مجمع الفرس سروری خطی و برهان خطی نیز با تقدیم ’ژ’ یعنی ژرد دیده شد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ژردو رزد شود، حریص در همه چیز. (ناظم الاطباء) (برهان) (آنندراج). حریص. (فرهنگ جهانگیری)