جدول جو
جدول جو

معنی ردح

ردح
(تَ قَیْ یُ)
درآوردن یک شقه در دامن یا سپس خیمه. (از اقرب الموارد). درآوردن یک شقه و یا ردحه دردامن خیمه و سپس خرگاه. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (آنندراج) ، گرداگرد خانه را به گل گرفتن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، گویند: ما صنعت فلانه؟ وگویند: سدحت و ردحت ، یعنی بسیار فرزند آوردو ثابت و برجای ماند در خانه شوی. (ناظم الاطباء). و نیز چون زن نزد شوهر خطا کند میگویند: سدحت و ردحت. و چون مردی به حاجت و مراد خود رسد میگویند: سدح وردح. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (آنندراج). گفته میشود: ’سدحت و ردحت ’. سدحت، بسیارفرزند شد، و ردحت، ثابت و برجای ماند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا