جدول جو
جدول جو

معنی رداع

رداع
(رُ)
اثری از بوی خوش که درمالیده باشند به جایی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج). اثر بوی خوش در جسد. (از اقرب الموارد) ، درد هفت اندام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). درد اندامها. (بحر الجواهر). درد بدن. شاعر گوید: ’ترک الحیاء بها رداع سقیم’. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا