نفس کشیدن و نفس زدن بواسطۀ برداشتن و کشیدن بار گران و یا مشقت دیگر. (ناظم الاطباء) (برهان) (فرهنگ جهانگیری). به معنی نفس زدن باشد برای حمل بار گران. (غیاث اللغات) (از آنندراج). نفس تند زدن از دویدن و بار داشتن. (از فرهنگ رشیدی) (غیاث اللغات) (از شعوری ج 2 ص 12) : انح، انوح، رخیدن و دم برآوردن از مرض دمه و تاسه وجز آن. طحیر، رخیدن. سخت دم زدن. نحم، نحیم، نحمان، رخیدن. (منتهی الارب). و رجوع به رخنده شود