معنی رخوت رخوت (رِخْ وَ) رخوه. سستی. (یادداشت مؤلف) : بر نیک صبر کرد نباید که رخوت است بر بد شتاب کرد نباید که از هواست. ناصرخسرو. ، نرمی. (یادداشت مؤلف). و رجوع به رخوه و رخوه شود لغت نامه دهخدا