جدول جو
جدول جو

معنی رجم

رجم
(رُ جُ)
شعله هایی که بدان دیورا رانند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) ، سنگهای کلان که بر گور نهند تا مانند خرپشته شود. (ناظم الاطباء). سنگهایی که بر گور نهند و گویند نشانه ای است که بر قبر نصب شود، مفرد، رجم. (از اقرب الموارد). سنگهای کلان است که بر گور نهند تاخرپشته شود. ج، رجم و رجام. (منتهی الارب) (آنندراج). و منه فی وصیته: لاترجموا قبری، ای لاتجعلوا علیه الرجم. اراد ان لایسنم قبره و یروی بالتخفیف و الصحیح انه مشدد. (منتهی الارب). علامت یا سنگی که بر روی قبر نصب شود. (از المنجد) ، علامت. نشان. (منتهی الارب) (آنندراج) ، آنچه در آسمان ظاهر شود گویی ستارگانی است که فرومی افتند. (از المنجد). آن ستاره که انداخته شود به دیوان. (مهذب الاسماء). آن ستاره که انداخته شود. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا