جدول جو
جدول جو

معنی رجم

رجم
(رَ)
امری که حقیقت آن معلوم نشود. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). و قولهم: صار رجماً، یعنی آگاه نشد بر حقیقت امر آن. (ناظم الاطباء).
- رجم بالغیب، از روی گمان و ظن و بدون برهان. (ناظم الاطباء).
، خلیل، ندیم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (اقرب الموارد) ، عیب، دشنام. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) ، سنگسار. (ناظم الاطباء) (یادداشت مرحوم دهخدا). سنگباران. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، راندگی. (ناظم الاطباء) ، برادر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (آنندراج). و رجوع به رجم شود، اسم چیزی که بدان پرتاب کنند. ج، رجوم. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، لعنت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، غیب. (منتهی الارب) (تاج العروس) ، جدایی. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا