معنی ربع
- ربع (رُ بُ)
- ربع. چهاریک. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). یک چهارم. (از اقرب الموارد). ج، ارباع، ربوع. چهاریک چیزی. (از آنندراج) ، جمع واژۀ رباعی. (از ناظم الاطباء). رجوع به رباعی شود، جمع واژۀ ربیع. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به ربیع شود، جمع واژۀ رباع. (منتهی الارب). رجوع به رباع شود
