بزانو درآمدن گوسپند و اسب و گاو و سگ چنانکه بروک برای شتر و جثوم برای مرغ. (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، بازایستادن قچقار از گشنی یا عاجز آمدن از آن. (منتهی الارب) ، زیر گرفتن شیر شکار خود را و برنشستن بر آن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، انداختن بچه کروان خود را بر زمین. (از منتهی الارب) ، جای دادن یا جای گرفتن بسوی کسی. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جای گرفتن در جایی. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)