سود کردن. (دهار) (مصادراللغۀ زوزنی چ بینش) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). ربح. ربح. (ناظم الاطباء) (متن اللغه) (اقرب الموارد). و رجوع به مصادر فوق شود: رباح کسی در بازرگانی خویش، رباح بازرگانی کسی، فزونی یافتن تجارت کسی و برتری و بسیار سود بردن وی در آن. (از متن اللغه). رباح کسی در تجارت خویش، بنهایت و کمال آن رسیدن و بدست آوردن سود. (از اقرب الموارد). رباح تجارت کسی، سود بردن در آن. (از اقرب الموارد)