فشرده و عصاره و آب برخی میوه ها یا گیاهها که اندکی جوشانیده شود تا ستبر و غلیظ گرددچون انار و گوجه و سس و جز آن. عصارۀ هر چیز که به قوام آورند چون رب انار، رب به، رب انگور. (لغت محلی شوشتر) (از شعوری ج 2 ورق 21). شیرۀ ستبر از هر ثمر بعد فشاردن آن. (منتهی الارب) (از متن اللغه) (ناظم الاطباء) (آنندراج). مأخوذ از تازی، شیره ای از هر میوه ای که آن را قوام آورده ستبر کرده باشند مانند رب انار و رب سیب و جز آن. (ناظم الاطباء). آب انگور و انار و سیب و غیره که بپزند، تا غلیظ شود. (غیاث اللغات) : ضرع الرب، خوب ناپخت شیره را. (منتهی الارب). ج، ربوب، رباب. (از متن اللغه). مفرد ربوب است و درنزد پزشکان عبارت است از اینکه آب گیاهها و میوه ها را بگیرند و بجوشانند و گرفتن آب آنها نیز بوسیلۀ کوبیدن و فشردن و سپس صاف کردن، وزآن پس بوسیلۀ پختن یا بر آفتاب نهادن، غلیظ شدن و بعداً مورد استعمال قرار دادن باشد. (از اختیارات بدیعی) : خلاص، رب خرما. (منتهی الارب). دبوس، رب خرما که در روغن داغ اندازند تا گداخته شود و روغن را بگرداند. (منتهی الارب). اقسام رب ها: ربها که در طب بکار است، رب گلابی، رب انار، رب سیب، رب غوره، رب ریواس (ریوند) ، رب توت، رب گوز، رب شاهتوت، رب بسر، رب آلوسیاه، و... برای شرح آنها رجوع به ذخیرۀ خوارزمشاهی باب پانزدهم از گفتار دوم از قراوادین، ترکیبات زیر شود. (یادداشت مرحوم دهخدا). - رب آلاس، رب مورد افشره. قی و اسهال و حالت تهوع را قطع میکند. برای تهیۀ آن دانه های مورد را می پزند تا بجوشد و صاف شود و چندان روی آتش بماند تا سفت تر گردد. (از تذکرۀ ضریر انطاکی). - رب آلو، تبهای تیز را دفع دهد و دفع عطش کند و طبیعت را نرم گرداند. برای بدست آوردن ابتدا آلو را صاف کرده بجوشانند تا ربعی بماند یا آب آلو را بجوشانند تا نصفی بماند. پس از آن صاف کنند و به اندازۀ آن نبات مصری یا قند سپید صاف کرده آمیخته بجوشانند تا غلیظ شود. (از تحفۀ حکیم مؤمن، ذیل آلو). - رب الحصرم، غوره افشره. غوره افشرج. (از مفردات ابن بیطار). ضریر انطاکی گوید: برای عطش و تبهای گرم و رانش شکم سودمند است. (از تذکرۀ ضریر انطاکی). - رب الخشخاش، برای دفع سرفه و تقویت سینه سودمند است. (از تذکرۀ ضریر انطاکی). - رب الرمّان، انار فشره. تبها و عطش فرونشاند و معده را تقویت کند و سرفه و ترشی معده را برطرف سازد. (از تذکرۀ ضریر انطاکی). و رجوع به رب انار ترش و رب انار شیرین در همین ترکیب ها شود. - رب الریباس، رب ریواس. رب ریوند. ضریر انطاکی گوید: مفرح است و برای خفقان و ضعف معده و کبد و طحال سودمند است و آن از لطیف ترین رب ها و از حیث اثر از قویترین داروهاست. (از تذکرۀ ضریر انطاکی). و رجوع به ترکیب رب ریواج شود. - رب السفرجل، به افشره. قی و اسهال و حالت تهوع را برطرف کند و برای تقویت معده و رفع عطش سودمند است. برای تهیۀ آن به را روی آتش میگذارند و چندان بجوشانند تا صاف و سفت گردد. (از تذکرۀ ضریر انطاکی). و رجوع به به افشره شود. - رب السوس، اثرآن بیشتر بر سرفه و سینه درد و سردرد است. (از تذکرۀ ضریر انطاکی). رب شیرین بیان. (یادداشت مرحوم دهخدا). عصارۀ سوسن است. (از اختیارات بدیعی). عصارۀ مشک. برای ساختن آن در محلی که سوسن تر و تازه باشد آنرا بگیرند و نیمکوب کرده دو سه روز در آفتاب بخیسانند و بعد از آن در دیگ انداخته بجوشانند تا به ریع آید، بعد از آن صاف کرده باز بجوشانند تا بقوام آید و قرصها نگاه دارند و بوقت حاجت استعمال نمایند فایدۀتمام کند. (میزان الادویه). صاحب اختیارات بدیعی آرد:عصارهالمشک، عصارۀ سوسن است و رب السوس خوانند، طبیعت وی معتدل بود در حرارت و برودت و رطوبت، و در وی قبض اندک بود و خشونت قصبۀ شش را نافع بود و مثانه و تشنگی قطع کند. (از اختیارات بدیعی، ذیل حرف ع). - رب العنب، رب انگور. در دیلم دوشاب ترش نامند. (از تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به دبس در تذکرۀ ضریر انطاکی و همین لغت نامه شود. - رب القرظ،اقاقیا و آن عصارۀ خرنوب شجرالسنط است. (یادداشت مرحوم دهخدا). - رب انار ترش، فشرده و جوشاندۀ اناری که شیرین نباشد. طبیعت را قبض کند و صفرا را فرونشاند و جگر را قوت دهد. برای بدست آوردن آن انار ترش را صاف کرده بجوشانند تا ربعی بماند یا آب انار را بجوشانند تا نصفی بماند، آنگاه آن را صاف کنند و بهمان اندازه نبات مصری با قندسفید صاف کرده آمیخته بجوشانند تا غلیظ شود. (از تحفۀ حکیم مؤمن، ذیل انار). - رب انار شیرین، فشرده و جوشاندۀ دانه های انار که شیرین باشد. سرفه را نفع دهد و نفث الدم را سودمند آید و شکم را نرم گرداند. برای طرز تهیۀ آن رجوع به ترکیب رب انار ترش شود. (از تحفۀ حکیم مؤمن ذیل انار). - رب ریواج، قی و اسهال را دفع کند و خون را ببندد و عطش را تسکین دهد و به معده نیک بود و صفرا فرونشاند. برای طرز تهیۀ آن رجوع به رب انار ترش و همچنین رجوع به رب الریباس و رب ریوند شود. (از تحفه حکیم مؤمن). - رب ریوند، رب الریواس. رب ریواج. رجوع به این دو ترکیب شود. - رب سیب، دل را قوت دهد و طبیعت را قبض کند و قی و غثیان را ساکن گرداند. برای طرز تهیۀ آن رجوع به رب انار ترش شود. (از تحفۀ حکیم مؤمن). ضریر انطاکی در ذیل رب التفاح گوید: برای خفقان و ضعف قلب و معده و دهان و قی سودمند است. (از تذکرۀ ضریر انطاکی). - رب شاه توت، اورام حلق و خناق را سودمند بود. برای تهیۀ آن شاه توت را بجوشانند تا نصفی بماند آنگاه آن را صاف کنند و بهمان اندازه نبات مصری یا قند سفید صاف کرده آمیخته میجوشانند تا غلیظ شود. (از تحفۀ حکیم مؤمن، ذیل شاه توت). ، می پخته. (دهار). می پخته. ج، رباب، ربوب. (مهذب الاسماء) ، درد روغن. آب سطبر از هر چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از متن اللغه) ، طلای ناسره. (از متن اللغه) ، رب ّ. جماعت کثیر یا ده هزار. (منتهی الارب) ، نام جمادی الاولی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)