معنی راف راف می، (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، می و شراب، (ناظم الاطباء)، باده، شراب، خمر، (یادداشت مؤلف)، رأف، رجوع به کلمه مذکور شود لغت نامه دهخدا