معنی راعب
- راعب (عِ)
- ترسان. ترسنده. (از المنجد) ، آن سیل که وادی برکند. ج، رواعب. (مهذب الاسماء). سیل راعب، سیلی که بعلت کثرتش هول انگیز باشد. (از المنجد). توجبه که پر کند رود را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، مرد سخن با سجع گوی. (از تاج العروس) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، ممتلی. انباشته. پر. (از متن اللغه)
