معنی دیرخشم دیرخشم (خَ) که دیر به خشم آید. بردبار. صبور. حلیم: بزرگی دیرخشم و زود عفو است کریمی کامکار و بردبار است. مسعودسعد. سلطان ارسلان خوب طلعت، نیکوسیرت، باحیا و حمیت بود دیرخشم زودرضا. (راحهالصدور راوندی) لغت نامه دهخدا