جدول جو
جدول جو

معنی دیباجی

دیباجی
مرکّب از: دیباج معرب دیبا، دیپاگ + ی نسبت، دیباباف را گویند یعنی هرچه از دیبا بافته شده باشد، (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج)، منسوب به دیباج که صنعت ابریشم بافی و خرید و فروش آن را میرساند، (از انساب سمعانی)، دیباگری، دیبا فروش، (دهار) :
نقشبندیست کنون ابر بهار ای عجبی
که به دیباجی او روی زمین دیباج است،
مسعودسعد،
الاّ از آن لعاب که منسوج کلک تست
دیباجی قضا نکند پود و تار ملک،
انوری،
تخم پیله است آن به دیباجی سپار
زعفران است آن به حلوایی فرست،
خاقانی
لغت نامه دهخدا