جدول جو
جدول جو

معنی دیافراگم

دیافراگم
قرصی روزنه دار در دوربین عکاسی و تلسکوب و دوربین یا آلات نوری دیگر که گشادگی یک عدسی یا یکدستگاه نوری را محدود میکند و مانع ورود اشعۀ جانبی یک تابه به دستگاه میگردد در طبیعت بهترین نمونۀ آن عنبیۀ چشم است که با تنگ یا گشاد شدن شدت مقدار نور وارد به چشم را تغییر میدهد، (دائره المعارف فارسی)، غشایی قابل انعطاف که در بسیاری از اسبابها (مثلاً میکروفون) بکار میرود، (دائره المعارف فارسی)، دیافراگم یا حجاب حاجز، عضلۀ بزرگی در انسان و سایر پستانداران که مانند پرده ای بین قفسۀ سینه و حفرۀ شکم است، عضلۀ عمده تنفس است، و هر مانعی در راه آزادی حرکت آن (مثلاً در پولیومیلیت) مانع عمل ریه میشود و حیات را به مخاطره می اندازد، در حرکت رو به پایین خود معده و کبد را نیز به کار می اندازد و به عمل هضم کمک میکند، انقباض متناوب آن سبب سکسکه میشود، (دایره المعارف فارسی)، رجوع به دیافرغما و حجاب حاجز شود
لغت نامه دهخدا