جدول جو
جدول جو

معنی ده

ده
(دِ هْ)
مادۀ مضارع دادن، ریشه یا مادۀ مضارع فعل (دهیدن = دادن) که در ترکیب با کلمه دیگر معنی نعت فاعلی دهد. چون: آب ده. بارده. بازده. عشوه ده. فرمانده. نان ده. نان بده. روزی ده. مژده ده. رشوه ده. شیرده. میوه ده. محصول ده. زندگانی ده. یاری ده. (یادداشت مؤلف) ،، امر) امر به دادن. رجوع به دادن شود، به معنی زدن نیز آمده. چنانکه در مقام تأکید و تهدید در تکرار زدن ده و دهاده گویند. (از آنندراج). کلمه نفرین و از پیش راندن. (از غیاث) :
همان زخم کوپال و باران و تیر
خروش یلان و ده و داروگیر.
فردوسی.
قضا گفت گیر و قدر گفت ده
فلک گفت احسن ملک گفت زه.
فردوسی.
و رجوع به دهید شود
لغت نامه دهخدا