جدول جو
جدول جو

معنی دوم

دوم
(تَ)
دوام. همیشگی. پیوستگی. پیوسته بودن. دایمی بودن. همواره بودن. (یادداشت مؤلف). همیشه بودن. (ترجمان القرآن جرجانی ص 49). (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). همیشگی نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، آرام گرفتن جوشش دیگ و ساکن شدن آن. (ناظم الاطباء) ، آرام گرفتن، ساکن شدن، اقامت نمودن به جایی. (منتهی الارب) (آنندراج) ، پی هم باریدن باران. (ناظم الاطباء). ماذلت السماء دوماً دوماً یا دیماً دیماً، یعنی پیوسته بارنده است. (منتهی الارب) ، پر گردیدن دلو، مبتلا به علت دوام گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). و رجوع به دوام شود
لغت نامه دهخدا