معنی دورحوله دورحوله (حِ وَلَ / لِ) دورحولی. دلبوث. سیف الغراب. سوسن احمر. سنخار. ماخاریون. فاسغانیون. سوسن بری. کسیفیون. (یادداشت مؤلف). رجوع به مترادفات کلمه شود لغت نامه دهخدا