پرستندۀ دنیا. مال دوست. (ناظم الاطباء). دوستدار دنیا. (شرفنامۀ منیری). دنیادار. (از آنندراج) : نباشیم ازین گونه دنیاپرست که آریم خوانی به خونی به دست. نظامی. چو بینند کاری به دستت در است حریصت شمارند و دنیاپرست. سعدی. خورنده که خیرش برآید ز دست به از صائم الدهر دنیاپرست. سعدی. زر اندر کف مرد دنیاپرست هنوز ای برادر به سنگ اندر است. سعدی (بوستان). ندانست قارون دنیاپرست که گنج سلامت به کنج اندر است. سعدی (بوستان). به من ده که در کیش رندان مست چه آتش پرست و چه دنیاپرست... حافظ. به از خبث دنیاپرستان ندارم به یاران آن سرزمین ارمغانی. واله هروی (از آنندراج)