صدا و ندا و زمزمه را گویند که از غایت خوشی و نشاط خاطر از آدمی سر زند. (از برهان) (انجمن آرا) (از فرهنگ جهانگیری) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، خوشحالی. شادی. خرام و رفتار به نشاط. اسم از دنیدن. فیریدگی. غایت نشاط و خوشی و بی خیالی. نشاط. خوش خیالی. (یادداشت مؤلف). کبر و غرور. (ناظم الاطباء). غرور. (دهار). بطر. (مجمل اللغه) (زمخشری). - به دنه آوردن، نشاط و بطر و خوشی بیکران بخشیدن. سخت شادو خوش ساختن. (از یادداشت مؤلف). ابطار. (المصادر زوزنی) (مجمل اللغه). - دنه پدید آمدن، حالت نشاط و خوشی دست دادن: حاش للّه گر کند پیوند با طبع تو غم طبعغم را از نشاط آن پدید آید دنه. کمال اسماعیل (از جهانگیری). - دنه دنه، آنچه در سرود دنه دنه گویند به معنی بطر و اشر ملحق تواند بود. (مجمل اللغه). - دنه کردن، نشاط و شادی کردن: تا توانی شهریارا روز امروزین مکن جز به گردخم خرامش جز به گرد دن دنه. منوچهری. - دنه گرفتن، دچار غرور و بطر و نشاط شدن. (از فرهنگ شعوری ج 1ص 424) (از یادداشت مؤلف). کبر و غرور داشتن. (ناظم الاطباء). فره. فرح. (تاج المصادر بیهقی). بطر. (مجمل اللغه) (تاج المصادر بیهقی). اشر. ناسپاس شدن، و آن شدت فرح و نشاط باشد. (معجم اللغه) : چون بهشتیان به نزدیک بهشت رسند دنۀ بهشتیان بگیرند. (جامع الحکمتین ص 116). - ، از کثرت نشاط و هوس نابجایی آمدن برای اقدام به کاری بدون توجه به عواقب و مخاطرات آن، و امروز دنگش گرفتن گویند. هوس کردن. (یادداشت مؤلف) : مثل است آنکه چو موشان همه بیکار بمانند دنه شان گیرد و آیند و سر گربه بخارند. ناصرخسرو. رجوع به ترکیب دنگش گرفتن در ذیل دنگ شود. - ، در هوا و هوس افتادن. (ناظم الاطباء). - ، آتش گرفتن. (ناظم الاطباء). - ، قهر گرفتن. (ناظم الاطباء). - ، گستاخ بودن و جسارت کردن. (ناظم الاطباء). - دنه گرفته،متکبر و ناسپاسی کننده نعمت الهی باشد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مغرور. (دهار). بطر. اشر. (زمخشری). اشران. (یادداشت مؤلف). - ، خرام و شادی و نشاط گرفته. (انجمن آرا) (آنندراج) : الاتراف، در نعمت دنه گرفته گردانیدن. (المصادر زوزنی). خوشحال و شادمان. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). - ، تند به راه رونده و دونده. (آنندراج) (برهان). ، گستاخی و شوخی. (ناظم الاطباء) ، نعمت دنیوی. (برهان) (ناظم الاطباء). نعمت. (شرفنامۀ منیری) ، دویدن بود. (لغت فرس اسدی) (فرهنگ اوبهی) ، (اصطلاح موسیقی) صدا و آواز خوانندگی زنان، آهنگی مخصوص. نام نوایی است. (لغت فرس اسدی) : بامدادان بر چکک چون چاشتگاهان بر شخج نیم روزان بر لبینا شامگاهان بر دنه. منوچهری