جدول جو
جدول جو

معنی دندنه

دندنه
(دَ دَ نَ / نِ)
آهسته سخن کردن زیر لب باشد، آن را دندش نیز گویند و دندیدن مصدر آن است. (آنندراج). سخن آهستۀ زیرلبی. (از برهان) (از فرهنگ جهانگیری) :
تیزی که بانگ رعد بم و زیر آن بود
در زیر لب چه دندنۀ ناتوان کند.
کمال اسماعیل (از آنندراج).
رجوع به دندنه شود
لغت نامه دهخدا