معنی دندنه دندنه (تَ فَسْ سُ) بانگ کردن مگس، در جایی آمد و شد کردن مرد، سخن گفتن به آواز خفی که به فهم نیاید. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سخن گفتن چنانکه شنوند و درنیابند. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (از مجمل اللغه) لغت نامه دهخدا