جدول جو
جدول جو

معنی دندانخانه

دندانخانه
(دَ خا نَ / نِ)
لحی. دو استخوان زیر و زبر دهان که دندانها برآن روید. آرواره. (یادداشت مؤلف) : و تن او (قسمی مار) کوچکتر است لکن دندانخانه بزرگ است و دندانخانه را به تازی اللحی گویند و او را بدین سبب لحیانی گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). شکستگی دندانخانه که به تازی اللحی گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا