معنی دمه - لغت نامه دهخدا
معنی دمه
- دمه
(دُمْ مَ) - روش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). طریقه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، یک نوع بازیچه است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، یکی از سوراخهای کلاکموش. ج، دمم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سوراخ موش دشتی. (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد) ، دمه ورمه، شدت گرما. (از نشوءاللغه ص 18)
لغت نامه دهخدا