جدول جو
جدول جو

معنی دموج

دموج
(تَ)
درآمدن در چیزی و استوار شدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). محکم شدن چیزی در چیزی. (تاج المصادر بیهقی) (از المصادر زوزنی). درآمدن در چیزی و پنهان شدن در آن. (ناظم الاطباء) ، گام کوتاه زدن و بشتاب دویدن خرگوش و شتر و دیگر حیوانات. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا