جدول جو
جدول جو

معنی دمنه

دمنه
(دِ نَ / نِ)
دمنه. سرگین برهم نشسته و پشک. (غیاث). سرگین جمعگشته. (ازفرهنگ جهانگیری) (از برهان) (از لغت محلی شوشتر).
- سبزه دمنه، خضرای دمن. سبزه که در سرگین زار روید:
دمنۀ رفتگان تست این خاک
سبزه دمنه را چه داری پاک.
اوحدی
لغت نامه دهخدا