معنی دمک
- دمک (تَ فَ قُ)
- نیک دویدن خرگوش. (دهار) ، ساییدن و آرد مانند کردن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج). سودن. (المصادر زوزنی) (از اقرب الموارد) ، استوار کردن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) ، تاب دادن رسن دلو را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، برجستن فحل بر ناقه. (منتهی الارب) (آنندراج) ، بالا آمدن آفتاب. (از اقرب الموارد)
